خشکسالی و بیآبوعلف شدن زمینهای سیستانوبلوچستان موجب شد ۱۰۰ سال پیش ۱۰۵ خانواده زابلی برای گذران زندگیشان راه مشهد را پیش گیرند و در این شهر ساکن شوند.
این زابلیهای دامدار در مشهد با مشکلاتی روبهرو بودند که اگر بزرگتری نداشتند، بیشک باید راه آمده را برمیگشتند. خاندان عامل، بزرگتری این قوم را بهعهده داشت و دربین این خاندان، غلامحسین عامل خوش درخشید، چنانکه خیابانی در مشهد را به اسم او نامگذاری کردند.
در این گزارش به قدمت خیابان عامل و خاندان عامل پرداختهایم. این دو موضوع آنقدر با هم عجین شدهاند که نمیشود از قدمت خیابان عامل گفت، اما نامی از خاندان عامل نیاورد.
۱۰۰ سال پیش وقتی زابلیها برای زندگی به مشهد کوچ کردند، جایی برای زندگی نداشتند. در خیابان سهراه کاشانی فعلی خشتمالهایی زندگی میکردند که از زمین زیر پایشان ارتزاق میکردند.
زابلیها در همین گودال ساکن شدند. تا مدتی گودال زابلیها محل زندگی این افراد دامدار بود. آنها در شرایط نامناسبی ازطریق فروش شیر و گوشت به مردم مشهد روزگار میگذراندند.
غلامحسین عامل در مشهد بهدنیا آمد. او به تحصیل علاقه داشت و ۵۱ سال پیش اولین لیسانسه خاندان عامل بود. با مرگ پدر غلامحسین، همه زابلیها او را بهعنوان بزرگترشان قبول داشتند.
چنگیز شصتوسهساله بزرگترین فرزند غلامحسین عامل است. وقتی از گذشته خیابان عامل از او میپرسیم، میگوید: یادم هست از میدان دروازهقوچان به بالا هیچ خانهای نبود. تا چشم کار میکرد، زمین خالی بود. گودال زابلیها را که بسیار عمیق بود، به خاطر دارم.
همیشه من و برادرم، هادی عامل، در همین آبها بازی میکردیم. نمیدانم چطور مریض نمیشدیم؟ خانههای داخل گودال همه چهار یا پنجمتری بود و در همین خانهها چهار نفر یا بیشتر زندگی میکردند. خانههای کوچک زابلیها حالت گنبدی داشت.
پدرم ۱۰۵ قطعه زمین خیابان عامل را از شهرداری گرفت تا زابلیها در این خیابان، خانه بسازند و زندگی کنند. در همان اطراف گودال زابلیها در سهراهکاشانی فعلی، گورستانی قرار داشت که پارک کودک فعلی است و پدربزرگ و مادربزرگ و بعضی از اقوامم آنجا مدفون هستند.
چنگیز عامل اینطور ادامه میدهد: پدرم دبیر ادبیات بود. او قلم رسایی داشت و همه قبولش داشتند. وی برای آباد شدن خیابان عامل خیلی تلاش کرد. خاکبرداری این خیابان را به خاطر دارم. من وهادی روی همان خاکها بازی میکردیم. وقتی زیرسازی و آسفالت خیابان عامل در ۵۰ سال پیش به اتمام رسید، خیلی از خیابانهای موجود مشهد، خاکی بود.
چنگیز عامل روزهایی را به خاطر میآورد که هنوز چیزی بهعنوان لولهکشی آب وجود نداشت: «در خانهها حوضهای بزرگی وجود داشت که مردم، آن را با آبی که از دورهگرد میخریدند، پر میکردند.
برای آب آشامیدنی هم همان آبی را که از گاری میخریدند، در خمره میریختند. بهتدریج ماشینهایی به محله آمد که شیر آب داشت. بعد از آن شیرفلکهای در چهارراهعامل جانمایی شد که مردم از آن شیر، آب برمیداشتند.»
چنگیز روزهایی را به خاطر میآورد که رفتوآمد زابلیها به منزل پدری، کلافهاش کرده بود: «پدرم و دکتر تعبدی عضو شورای محله بودند. محلهها بهصورت شورا اداره میشد. مردم اگر مشکلی داشتند، به خانه ما میآمدند.
همیشه در خانه ما انجمن شورا تشکیل میشد. یک روز کلافه شدم و به پدرم گفتم چرا ما آسایش نداریم و مدام خانهمان شلوغ است؟ خاطرم هست پدرم گفت رفع مشکلات مردم، کار خیر است. کمک به مردم، خیراتی دارد که دستگیر شما هم میشود.»
حسین عامل، پسر برادر غلامحسین عامل است. او شصتویکساله است و خاطرات زیادی هم از عمویش دارد. حسین عامل درحالحاضر مسجد زابلیها در خیابان تعبدی را اداره میکند.
حسین درمورد عمویش غلامحسین عامل میگوید: عمو نماینده زابلیها بود. در هر موردی که فکرش را بکنید، بزرگترشان بود. اگر فردی کار اداری داشت، اگر با کسی دعوامرافعه میکرد و... این عمویم بود که به امور زابلیها رسیدگی میکرد.
خاطرم هست به درس علاقهای نداشتم. عمو تشویقم کرد که اگر قبول بشوی، برایت موتورگازی میخرم. آن سال که هیچ تا دیپلم حسابی درس خواندم؛ چون الگویم، عموی معلمم بود.
حسین عامل از فلوکس آبیرنگی میگوید که در آن راسته تک بود: «در سال ۱۳۴۲ عمویم یک فلوکس آبیرنگ داشت که در محله تک بود. عمویم با همان ماشین به دبیرستان نصرتالملک ملکی در چهارراهزرینه میرفت و ادبیات درس میداد.»
بهگفته حسین عامل، منزل غلامحسین همیشه محل رفعورجوع اختلافات بود: «خاطرم هست شب بود. دو طایفه از زابلیها سر گوسفند با هم دعوا کرده بودند. جمعیت زیادی به خانه عمویم آمدند. عمویم یک گوسفند به خانوادهای که آن را گم کرده بودند، داد و غائله را خواباند.»
او درمورد عمویش این خاطره را بیان میکند: «در خیابان عامل هیچ درختی نبود. عمویم از شهرداری نهال گرفت و در خیابان کاشت.»
حسین عامل میگوید: عمویم خودش به کشتی علاقه داشت. روز ۱۳ فروردین در باغ نادری، کشتی چوخه برگزار میشد. همه با هم برای دیدن کشتی به آنجا میرفتیم. عمویم ریزنقش بود، اما کشتیگیر خوبی بود.
پسرهای عمویم و ما خودمان به کشتی علاقه داشتیم. هادی عامل، گزارشگر مطرح ورزشی، یکی از فرزندان عمویم است. عامل، گزارشگری کشتی را در مشهد و از سال۱۳۶۳ آغاز کرد. از عامل بهدلیل گزارشهای هیجانی بهعنوان هیجانانگیزترین گزارشگر ایرانی در کشتی یاد میشود.چنگیز عامل هم از پهلوانان کشتی است و سالها مربی تیم کشتی بوده است. من هم ۱۰ سال دبیر ورزشهای سنتی بودم.
یحیی فرخنده متولد ۱۳۳۴ در محله عامل است. او از زندگیاش در این محله خاطرات جالبی دارد: «نزدیک حمام شکوفه زندگی میکردیم. سال ۱۳۴۷ زابلیها عروسی بزرگی داشتند. من نوجوانی بودم که در نانوایی محله در سهراه کاشانی یا سهراه شاهعباسی کار میکردم.
دلم میخواست برای تماشای عروسی بروم. کارم که تمام شد، به نزدیکی محل عروسی زابلیها رفتم. به جمعیت نگاه میکردم که دیدم یک دختر نوجوان به همراه پسری دیگر به سمتم آمدند. دختر من را نشان مرد همراهش داد و گفت همین است.
مرد، سیلی محکمی به صورتم زد. من هم از ترس فرار کردم. بعد از ۵۰ سال آن مرد را دیدم و از او پرسیدم چرا من را در آن عروسی زدی؟ او هم گفت دخترداییام گفته است تو مزاحمش میشدی. کلی قسم و آیه خوردم که در عمرم دخترداییاش را ندیدهام. این خاطره از زابلیها را هیچوقت فراموش نمیکنم.
او درمورد محله عامل هم میگوید: جوان که بودم، کامیون داشتم. ساختوساز در محله عامل زیاد بود. با کامیون از پیروزی، سنگ و شن میآوردم و به مردم عامل میفروختم.
حسین دشتبانی متولد ۱۳۵۳ در محله عامل است. او درمورد خاطراتش از محله عامل میگوید: در گذشته خیابان عامل مسکونی بود. ولی از وقتی تجاری شده، مشکلات مردم هم زیاد شده است.
الان هم که با توسعه مجد آرامآرام محله عامل به تاریخ میپیوندد، ولی خاطرم هست احمد نفتینامی بود که دوشنبهها نفت میآورد. تا قبل از اینکه گاز بیاید، همه دلخوشی ما این بود که احمد نفتی بیاید و برای مادرم نفت ببرم. بعدها اصغرگازی جایش را گرفت و ما از او کپسول گاز میگرفتیم.
او زابلیهای ساکن عامل را به خاطر میآورد و میگوید: زابلیها فراوردههای دامی میفروختند. آنها بسیار همسایهدوست بودند. اهل دعوامرافعه هم نبودند.
در ادامه این گزارش به مسجد زابلیها در خیابان تعبدی ۵ رفتیم؛ جایی در دل سرای پارچه و پرده مشهد که مردمان زیادی برای اقامه نماز اول وقت به آنجا میروند.
حسین عامل درمورد ساخت مسجد زابلیها میگوید: «عمویم غلامحسین عامل در سال ۱۳۳۵ زمین مسجد زابلیها را از اوقاف تحویل گرفت. از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۸ ساخت بنای اولیه مسجد طول کشید. همه زابلیها برای ساخت مسجد کمک کردند. هر کسی درزمینه ساختوساز هر کاری بلد بود، انجام داد.
دور مسجد را با حصیر چوبی بسته بودند. عمویم صبح تا ظهر مدرسه بود، اما عصرها حتما میآمد و پول کارگرها را میداد. از آن زمان مسجد، محلی برای تجمع زابلیها بود. هر وقت نیاز به همفکری همه بود، در مسجد جمع میشدند؛ مثلا زمانی بین زابلیها بیکاری زیاد شده بود.
آنها در مسجد دورهم جمع شدند. عمویم بهعنوان بزرگترشان آمد و با هم همفکری کردند. او با شهردار وقت صحبت کرد و عدهای از زابلیها وارد شهرداری شدند.»
حسین عامل که از سال ۸۸ تاکنون رتقوفتق امور مسجد را بهعهده دارد، اضافه میکند: هیئت فداییان شاهزاده علیاکبر (ع) هم همان سال راهاندازی شد. این هیئت بزرگترین هیئتی بود که از قدیم صبح عاشورا به حرم میرفت. هنوز هم با اینکه زابلیها از عامل کوچ کرده و در سطح شهر پراکنده شدهاند، هر سال روز عاشورا و تاسوعای حسینی در مسجد زابلیها جمع میشوند.
او به تجمع زابلیها در مسجدشان اشاره میکند و میگوید: خاطرم هست یکبار بین زابلیها دعوا شد. عمویم در مسجد با زابلیها گفتگو کرد. آنقدر برایشان حرف زد تا متقاعدشان کند با هم برادر باشند.
همان شب نام دیگر هیئتمان را به همین مناسبت، «چهلبرادران» نامید. آنها بههم دست برادری دادند، طوریکه الان پسرهایشان به مردهای دیگر فامیل، عمو میگویند. روابطشان هم واقعا مانند عمو و برادرزاده است.
حسین عامل در ادامه میگوید: سال ۱۳۸۶ مسجد بازسازی شد. به زیربنای مسجد هم اضافه کردیم. زمان جنگ از همین مسجد نیرو به جبهه اعزام میکردیم. شهید زمانیان، احمد و حسن عظیمی و... از همین مسجد به جبهه اعزام شدند.
مسجد زابلیها دورههای مختلف قرائت قرآن را برگزار میکند. استادان مطرحی هم به قرآنآموزان، آموزش میدهند. احسان محمدی زابلی در همین دورهها قاری قرآن شد و در سطح کشور مقام آورد.
بعد از انقلاب، خیابان عامل به نام حرعاملی تغییر نام یافت. هنوز هم مردم، این خیابان را به نام سابقش میشناسند، اما خانواده عامل بهعنوان خانوادهای ورزشی و خوشنام از این موضوع گلایه دارند، چنانکه چنگیز عامل بهعنوان فرزند ارشد خانواده میگوید: پدرم معلم دلسوزی بود؛ فردی که فرزندانش هرکدام در زمینه ورزشی در دنیا مطرحاند. به نظرم باید تحقیقی میشد و بدون در نظر گرفتن ویژگیهای پدرم، این کوچه تغییر نام پیدا نمیکرد.
این روزها خیابان عامل یا همان حرعاملی، محل کاروکاسبی مشاغل مزاحم شده است. با تحقیقات میدانی خبرنگار ما مشخص شد در سالهای اول شکل گرفتن خیابان عامل، مشاغلی که در این خیابان فعال بودند، مشاغل خدماتی بودند.
نانوایی، خواروبارفروشی، لحافدوزی و...، اما با رفتن مردم از این محله، دیگر بودن این مشاغل در محله، صرفه اقتصادی نداشت. با شلوغ شدن عامل، تردد خودرو بیشتر از تردد مردم به چشم آمد و همین موضوع موجب شد که مشاغل مربوط به خدمات خودرویی رونق پیدا کند.
* این گزارش شنبه ۱۲ اسفند ۹۶ در شماره ۲۸۳ شهرارا محله منطقه ۲ چاپ شده است.